جدول جو
جدول جو

معنی شروع کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شروع کردن
آغاز کردن، آغازیدن
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
فرهنگ فارسی عمید
شروع کردن
(خُرْ رَ گَ تَ)
شروع نمودن. آغازیدن و ابتدا کردن. (ناظم الاطباء). آغازیدن. آغاز کردن. دست بکار شدن. افتتاح. برداشت کردن. ابتدا کردن. اقدام کردن. (یادداشت مؤلف) : رسولی فرستاده آمد... تا آنچه او را مثال داده آمده است شروع کند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 209).
اصل را دریافت بگذشت از فروع
بهر حکمت کرد در پرسش شروع.
مولوی.
راند او را جانب نصرانیان
کرد در دعوت شروع او بعد از آن.
مولوی.
در نصیحت ارباب ملک و مملکت شروع کنیم. (مجالس سعدی ص 19). رجوع به آغاز کردن و شروع نمودن شود
لغت نامه دهخدا
شروع کردن
آغاز کردن ابتدا کردن
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شروع کردن
آغازکردن، آغازیدن
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
شروع کردن
للبدء
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شروع کردن
Initial, Begin, Embark, Start
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شروع کردن
commencer, embarquer, initier
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شروع کردن
comenzar, embarcar, iniciar
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شروع کردن
начинать , отправляться
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به روسی
شروع کردن
beginnen, einschiffen, anfangen
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
شروع کردن
починати , почати
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شروع کردن
zaczynać, wsiadać
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
شروع کردن
开始 , 登船 , 启动
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به چینی
شروع کردن
começar, embarcar, iniciar
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شروع کردن
iniziare, imbarcare
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شروع کردن
beginnen, inschepen
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
شروع کردن
शुरू करना , शुरू करना , प्रारंभ करना , शुरू करना
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به هندی
شروع کردن
شروع کرنا , سوار ہونا , شروع کرنا , شروع کرنا
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به اردو
شروع کردن
শুরু করা , শুরু করা
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
شروع کردن
เริ่มต้น , ขึ้นเรือ , เริ่มต้น , เริ่ม
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
شروع کردن
kuanza, kuanzisha
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شروع کردن
başlamak, başlatmak
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
شروع کردن
始める , 乗船する
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شروع کردن
시작하다 , 탑승하다
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
شروع کردن
memulai, naik kapal
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شروع کردن
להתחיל , לעלות , להתחיל
تصویری از شروع کردن
تصویر شروع کردن
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرحه کردن
تصویر شرحه کردن
تشریح، تکه تکه بریدن گوشت یا دنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایع کردن
تصویر شایع کردن
رواکنین به زبان ها انداختن فاشیدن منتشر کردن فاش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروا کردن
تصویر پروا کردن
باک داشتن، بدو التفات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترور کردن
تصویر ترور کردن
قتل سیاسی با اسلحه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروج کردن
تصویر خروج کردن
بدشمنی برخاستن عصیان کردن طغیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دنبال کردن، باز همسری پیوند دوباره پس از رهایی باز آمدن باز گشتن، بازگشتن مرد به سوی زن مطلقه رجعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برون کردن
تصویر برون کردن
بیرون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروعکردن
تصویر شروعکردن
سارنیدن فرکانیدن فراشدن آغازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
هم انبازی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره